(قسمت دوم)
بخش سوم
آثار گناهان در فرد و اجتماع
تمام گناهان در فرد و اجتماع آثار سوء دارد یعنی گناه هم به فرد ضرر میرساند که قرآن میفرماید در سوره شوری آیه 30 و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعضوا عن کثیر. یعنی و هر مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شما و خدا از بسیاری از گناهان در میگذرد.
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
گناهان نه تنها آثار فردی دارند که عامل ذلت انسان میشود بلکه آثار اجتماعی هم دارد یعنی بعضی از گناهان در اجتماع هم آثار سوء دارد که به نمونههائی از آنها اشاره میکنیم به عنوان مثال قرآن میفرماید:
یمحق اللّه الرِّبوا و یُرْبِی الصدقات و اللّه لایحب کلّ کفّار اَثیم.[24]
یعنی خدا ربا را کاهش و صدقات را افزون میکند و او هیچ کفرانپیشهی گناهکاری را دوست نمیدارد. کلمه مَحْق به فتح میم و سکون حاء به معنای نقصان پیدرپی است به طوریکه آن چیزی که «محق» می شود تدریجاً فانی شود و در مقابل کله «ارباء» که مصدر فعل «یربی» است به معنای نمو و رو به زیادت نهادن است.
پس همچنانکه یکی از خصوصیات صدقات، این است که نمو میکند و این نموّ، لازم قهری صدقه است و از آن جداشدنی نیست چون باعث جلب محبت و حسن تفاهم و جذب قلوب است و امنیت را گسترش داده و دلها را از اینکه به سوی غصب و دزدی و افساد و اختلاس بگراید، باز میدارد و نیز باعث اتحاد و مساعدت و معاونت گشته و اکثر راههای فساد و فنای اموال را میبندد و همه اینها باعث میشود که مال آدمی در دنیا هم زیاد شود و چند برابر گردد و هم در آخرت.
همچنین یکی از خواص ربا کاهش مال و فنای تدریجی آن است چون ربا باعث قساوت قلب و خسارت میشود و این دو باعث بغض و عدالت و سوءظن میگردد و امنیت و مصونیت را سلب نموده، نفوس را تحریک میکند تا از هر راهی و وسیلهای که ممکن باشد چه با زبان و چه با عمل، چه مستقیم و چه غیرمستقیم از یکدیگر انتقام بگیرند و همه اینها باعث تفرقه و اختلاف میشود و این هم راههای فساد و زوال و تباهی مال را میگشاید و کمتر مالی از آفت و یا خطر محفوظ میماند.
همه اینها برای این است که صدقه و ربا هر دو با زندگی طبقه محروم و محتاج تماس دارد زیر احتیاج به ضروریات زندگی، احساسات باطنی آنان را تحریک کرده و در اثر وجود عقدهها و خواسته ارضاء نشده آماده دفاع از حقوق زندگی خود گشته و هر طور که شده در صدد مبارزه برمیآیند اگر در این هنگام به ایشان احسان شده و کمکهای بلاعوض برسد احساساتشان تحریک میشود تا با احسان و حسن نیت خود آن احسان را تلافی کنند و اگر در چنین وضعی در حق آنان با قساوت و خشونت رفتار شود به طوریکه تتمه مالشان هم از بین برود و آبرو و جانشان در خطر افتد، با انتقام مقابله خواهند کرد و به هر وسیلهای که دستشان برسد طرف مقابل را منکوب میسازند و کمتر رباخواری است که از آثار شوم این مبارزه محفوظ بماند بلکه آنها که سرگذشت رباخواران را دیدهاند همه از نکبت و نابودی اموال آنان و ویرانی خانهها و بیثمر ماندن تلاشهایشان از قهر فقرا خبر میدهند.
جامعه مانند فرد است و امور اجتماعی نظیر امور فردی در همه احوال وجودی مثل همند مثلاً همانطور که یک فرد از انسان حیات و زندگی و مرگ و افعال و آثاری دارد همچنین جامعه نیز برای خود حیات و ممات و عمر و اجلی معیّن و افعال و آثاری دارد و قرآن کریم ناطق به این حقیقت است مثلاً میفرماید و ما اهلکنا من قریتهه الاولها کتاب معلوم ما تسبقُ من امهٍ اجلها و ما یستأخرون.[25]
و بنابراین اگر یکی از امور فردی انسان در اجتماع رواج پیدا کند بقای آن امروز واکنش و تأثیرش نیز مبدّل میشود مثلاً عفت که یکی از امور آدمی و خلاعت (بیعفتی) امر دیگری از آدمی است مادام که فردی است یک نوع تأثیر در زندگی فرد دارد مثلاً آنکه دارای خلاعت و بیعفتی است مورد نفرت عموم قرار میگیرد و مردم حاضر نیستند با او ازدواج کنند و اعتمادشان نسبت به او سلب میشود دیگر او را امین بر هیچ امانتی نمیسازند این در صورتی است که فرد بیعفت بوده و جامعه با او مخالف باشد.
و اما اگر همین بیعفتی اجتماعی شد یعنی جامعه با بیعفتی موافق گردید تمامی آن مخدورها از بین میرود و دیگر بقایی ندارد چون تمامی آن مخدورها مربوط به افکار عمومی و ناسازگاری آن امر با افکار عمومی بود و خلاصه از آنجائی که عموم مردم بیعفتی را بد میدانستند از فرد بیعفت دوری میکردند و اما اگر همین بیعفتی عموم شد و در بین همه متداول گشت آن مخدورها هم که شمردیم از بین میرود چون دیگر افکار عموم چنان احکامی ندارد.
البته این تنها در مورد احکام اجتماعی است و اما احکام وضعی و طبیعی بیعفتی به جای خود باقی است، نسل را قطع میکند و امراض مقاربتی میآورد و مفاسد اخلاقی و اجتماعی دارد از جمله مفاسد اجتماعیش این است که انساب و دودمانها را درهم و رهم میسازد، انشعابهای قومی باطل میشود، دیگر قوائدی که در این انشعابها هست عاید جامعه نمیشود پس آثار وضعی بیعفتی که آثار سوء و مورد انزجار فطرت بشری است خواهناخواه مترتب میشود و باید دانست که آثار امور مربوط به انسان از نظر کندی و سرعت در امور فردی و اجتماعی مختلف است. مثلاً اثر فردی مشروبات الکی سریع و فوری است و آثار سوء اجتماعی آن به آن سرعت نیست پس از اینکه فرمود «یمحق اللّه الربوا و بر بی الصدقات» احوال ربا و صدقات و آثاری که این دو دارند (چه نوعی و چه فردی) را بیان میکند و می فرماید محق و نابودی و ویرانگری از لوازم جدائیناپذیر ربا است همچنانکه برکت و نمو دادن مال اثری ینفک صدقه است. البته قابل ذکر است که تمام گناهان هم آثار فردی دارند و هم آثار اجتماعی که قابل بحث و بررسی میباشد که از حوصله این تحقیق و مقاله دور است.
[1] - لغتنامه دهخدا، ماده ذنب.
[2] - بلاهای اجتماعی ص 10
[3] - راه و رسم زندگی ص 71-80
[4] - سوره نساء آیه 13و 14
[5] - سوره نساء آیه 31
[6] - سوره نساء آیه 48
[7] - اصول کافی باب کبائر حدیث اول و دوم
[8] - سوره مائده آیه 49
[9] سوره شمس آیه 14
[10] - مائده 14و 13
[11] - سوره بقره آیه 155
[12] - اصول کافی ج 2 ص 252.
[13] - نهجالبلاغه، کلمات قصار، 368
[14] - اسراء، 7
[15] - نهجالبلاغه خطبه 193
[16] - نهجالبلاغه نامه 53
[17] - صحیفه سجادیه دعای 45
[18] - نهجالبلاغ کلمات قصار 368
[19] - نساء آیه 42
[20] - سوره مطففین آیه 14
[21] - سوره شمس آیه 7و 8
[22] - اصول کافی ج 2 ص 273
[23] - روضه الواعظین ج 2 ص 414
[24] - سوره بقره آیه 276
[25] - سوره حجر آیه 5
نوشته شده توسط محقق در پنجشنبه هفدهم بهمن 1387
{نقل از وب سایت مسجد}
.: Weblog Themes By Pichak :.